و امروز ديوار شکست
از پس تنهايی
پنجره ها می خوانند کلام تنهايی را
کيست که مرا ببيند
عشقم را حرفم را
روزی که گلدانی شکست
مادرم گفت حيف بود
خواهرم گفت زيبا بود
برادرم گفت مال من بود
پدرم گفت يادگار بود
اما روزی که قلبم شکست
در ميان تنهايی سکوت
کسی نگفت حيف بود , جوان بود
همه می گويند دوست دارم
همه عشق را می بينند
همه ادعايی دارند
همه را می دانم
همه از روست . همه از تصويری
فردايی نيست
خواهم رفت
مرگ زيباست !!!
ازوبلاگhttp://hadi-online.persianblog.com
از پس تنهايی
پنجره ها می خوانند کلام تنهايی را
کيست که مرا ببيند
عشقم را حرفم را
روزی که گلدانی شکست
مادرم گفت حيف بود
خواهرم گفت زيبا بود
برادرم گفت مال من بود
پدرم گفت يادگار بود
اما روزی که قلبم شکست
در ميان تنهايی سکوت
کسی نگفت حيف بود , جوان بود
همه می گويند دوست دارم
همه عشق را می بينند
همه ادعايی دارند
همه را می دانم
همه از روست . همه از تصويری
فردايی نيست
خواهم رفت
مرگ زيباست !!!
ازوبلاگhttp://hadi-online.persianblog.com
1 comment:
aghaye dr,zendegy kheily zibatare .harchizy ro mitunim ziba ya zaesht bebinim.
hame chy bastegy be noe negahe ma dare.
Post a Comment