Sunday, August 26, 2007

انسان عادي مثل شهري است _ صد دروازه _ كه تقدير ازهردري كه بخواهد بر او وارد مي شود . اما انسان حكيم همانند كاخي ست_ با يك در _ كه تقدير قبل از ورود به آن در مي زند .

هميشه حرفي رو بزن که بتوني بنويسيش
چيزي رو بنويس که بتوني پاش امضا کني
چيزي رو امضا کن که بتوني پاش بايستي

چون آفريدگار ايمان را بيافريد ، ايمان گفت: بار خدايا مرا قوي كن خداي او را قوي كرد به حسن خلق و سخا و چون كفر را بيافريد، كفر گفت : مرا قوي كن و خداي او را قوي كرد به بخل و بدخويي.

دل آدم ها به اندازه ي حرفاشون بزرگ نيست .... اما اگه حرفاشون از دل باشه مي تونه بزرگترين آدم ها رو بسازه !!!!............


اهداف و آرزوهايت را با توجه به آن چه كه ديگران با اهميت تصور ميكنند، تعيين نكن، زيرا فقط تو ميداني كه چه چيزي برايت بهترين است.

Saturday, August 11, 2007

سفرنامه کیش2

ساعت 5 برنامه گردش دور شهر که شامل شهر زیرزمینی کاریز واب انبار ودرخت سبز وکشتی یونانی وساحل نیلگون خلیج فارس رو داشتیم اب انبار وشهر کاریز به گفته راهنمای اونجا که ادم بامزه وشوخی از محلی های اونجا بودقدمتی بیش از2000سال داشت که بواسطه دیواره های مرجانی به صورت فیلتر طبیعی اب شیرین ایجاد میکرد طوری که در زمان های قدیم کشتی هایی از کشورهای اطراف به اونجا میومدند واب شیرین خریداری می کردندیک ایرانی میلیاردر ساکن المان ظاهرا برای بازسازی یکی از این 3 اب انبارسرمایه گذاری کرده بود دالانهای زیرزمین به 18 متری زیر سطح دریا می رسید سقف دالان ها به طور طبیعی از مرجانها ساخته شده که میگن از بتون هم سخت تره یک فسیل مربوط به یک لاک پشت با قدمت بیش از 350 میلیون سال قبل روی سقف یکی از دالانها دیده میشه


از شهر زیر زمینی به دیدن درخت قطو
ری که مردم محلی به اون اعتقاد دارن ودخیل بهش می بندن رفتیم

بعد به ساحل برای دیدن کشتی یونانی رفتیم که در سال 1345 به دلایل نا معلومی به گل نشست که تلاشها برای بیرون اوردنش ثمری نداشت وگفته میشه که بعدا کشتی رو برای گرفتن بیمه اتش زدن تو ساحل یک گروه خیمه شب بازی داشتن برنامه اجرا میکردن.

بعد به قسمت دیگه ای از ساحل ما رو بردن که ساحل مرجانی داشت وخرچنگ ها ولاک پشت ها تو کنار ساحل دیده میشدن.

غروب که به هتل برگشتیم به اتاقمون رف
تیم وشام خوردیم بعد رفتیم که از هتل 2 تا دوچرخه برای یک ساعت کرایه کنیم وگشت بزنیم متاسفانه خواهرم کمی می ترسید ونمی تونست سوار دوچرخه بشه که مجبورشدیم اونو پس بدیم ومن تنهایی برای دوچرخه سواری برم .دوچرخه سواری هم برای خودش حالی داشت به خیابون های اطراف هتل رفتم و کمی هم به اسکله رفتم متاسفانه خود اسکله نمیشد با دوچرخه رفت ومجبور شدم برگردم هتل بعد تصمیم گرفتیم بریم رستوران شاندیز وقتی اونجا رسیدیم دیدیم که زود اومدیم وبرنامه ساعت 10/30 شروع میشه که تو سالن غذاخوری موسیقی زنده اجرا میشد چون باید بازم برای خرید می رفتیم نتونستیم معطل بشیم و بدون دیدن موسیقی زنده شاندیز برگشتیم بعد به بازار تجاری کیش رفتیم واونجا کمی خرید کردیم چند تا پیراهن مردانه هم برای سوغاتی خریدم ویک شلوار واسه خودم

بعد 10/45 به برنامه اتش بازی وساعت 11 هم به جشنواره رفتیم که قبلا در موردش نوشتم.ساعت از 1 گذشته بود که به هتل برگشتیم و خوابیدیم
روز یکشنبه صبح بعداز صبحانه با مسول گردشگری هتل در مورد برنامه های اون روز صحبت کردم متاسفانه برنامه کشتی تفریحی طاووس به هم خورده بود ازش خواستم که برای کشتی نگین واکواریوم برامون جا رزرو کنه که متاسفانه اونه هم اونروز برنامه نداشتن تصمیم گرفتیم به پارک وحش بریم.
اول به بازار پردیس 1رفتیم وکمی خر
ید کردیم بعد از اونجا به پارک وحش رفتیم که یه باغ بود که توش انواع پرنده ها وبعضی حیوانات مثل بزکوهی و میمون وتمساح تو قفسه ها بودن وسط پلرک هم موزه ای بودکه اونجا هم بعضی پرنده ها بودن وهمینطور اکواریوم هایی که توشون ماهی ها ولاک پشت ها بودن چند تا هم قفس شیشه ای بود که توشون انواع مارو بزمجه وافتاب پرست بود.



چون مجبور بودیم ساعت 2 اتاق رو تحویل بدیم وپروازمون ساعت 9 بود باید وسایلمون رو جمع وجورمیکردیم بعد نهار خوردیم واتاقمون رو تحویل دادیم ساعت 5تا 8هم باید به پارک دلفین ها میرفتیم میترسیدیم به موقع به فرودگاه نرسیم ولی خوب دیگه پارک دلفین ها رو نمی تونستیم از دست بدیم چندنفر دیگه هم این شرایط رو داشتن که مجبور شدن قید دلفین ها رو بزنن تا ساعت حدو5 وقت داشتیم وسایلمون رو به متصدی هتل تحویل دادیم وبه لنگرگاه رفتیم شاید بتونیم به کشتی تفریحی هم برسیم ولی ظاهرا برنامه اون فق
ط شبها انجام میشد تازه اگه مسافر به اندازه کافی داشتن بعد از اونجا برگشتیم وبه اسکله رفتیم متاسفانه قایق کف شیشهای هم شب ها حرکت می کردوتازه 2 شب بود که به علت خراب بودن دریا برنامه اون لغو بودبدم نمی ومد تو دریا شنا میکردم متاسفانه وسیله با خودم نیاورده بودم ووقت نداشتیم


به هتل برگشتیم وتو لابی وقت گذرانی کردیم بالاخره 4/45 برای باغ پرندگان ودلفین ها راه افتادیم مجبور بودیم وسایلمون رو هم همراه ببریم تا مستقیما ازاونجا به فرودگاه بریم وسایل رو تو نگهبانی گذاشتیم نگهبان گفت 7/45 به مامور ما بگو به من بیسیم بزنه من براتون ماشین کلاب رو که مال پرسنل بود براتون میفرستم تا زیاد معطل نشین چون فاصله درب ورودی تا دلفیناریوم زیاد بود

تو اونجا چند تا باغ بود که تو اولی سقف باغ تا ارتفاع حدو15-20 متری تور کشیده بودن وپرنده ها تقریبا ازادانه تو محوطه پرواز میکردن راهنما های زن تو مسیر بودن که مسیر رو به ما نشون می دادن یکی از مجری های معروف رادیو هم از بلندگو می گفت که این باغ توسط متخصصین ومهندسان با اینکه تو جزیره گیا ه های زیادی رویش نمی کنه طوری طراحی شده که با محیط طبیعی زیست حیوانات هماهنگی داشته باشه حتی بعضی درخت ها به نظرم مصنوعی بودن تو باغ دوم قفس هایی بودن که بعضی پرندگان مثل طوطی وحیواناتی مثل تمساح ومیمون وبزکوهی بودن جالب اینکه روزی که برگشتیم تو اخبار گزارشی از دنیا اومدن تمساح های یک گونه کمیاب تو همین باغ نشون داد
تو باغ حتی پنگوئن ها هم تو محفظه شیشه ای نگهداری میشدن که با محیط زندگی طبیعی اونا هماهنگ بود
بعد از اتمام دیدن باغ پرندگان به دلفیناریوم رفتیم وبرنامه سر ساعت 7 شروع شددر حالیکه کلی استرس داشتیم نکنه نرسیم به پرواز
برنامه با نمایش یک شیر دریایی شروع شد وبعد دوتا گراز دریایی اومدن برنامشون خیلی جالب بود وخوب تعلیم دیده بودن ظاهرا قبلا مربی هاشون خارجی بودن ولی در حال حاضر مربیه های ایرانی دارنگراز های دریایی خیلی بامزه بودن وکار های جالبی میکردن ظاهرا حتی بعضی حروف انگلیسی رو هم با صدای خاصشون می خوندن متاسفانه ما ته سالن نشستیم که دید بهتری داشته باشیم ولی چون دوربینم برای فیلمبرداری زوم نداشت فیلم هایی که گرفتم جالب در نیومدن
برنامه اخر با دلفین ها بود که معروفترینشون سالی بودکه ظاهرا تو دنیا به عنوان با هوش ترین دلفین دنیا شناخته شده وتابلو های نقاشی اون رو تا 10 میلیون خریداری کردن که ظاهرا اون به شکل واضحی کلمه علی رو ترسیم کرده بودمجری میگفت دیشب تابلوش رو حراج کردن ویکی 600 هزارتومن تابلوش رو خرید اون شب هم سالی با امضای سالوادور سالی یک تابلو کشید که خودش رو تو دریا کشیده بود در حالیکه افتاب می درخشید نفر جلویی ما اونو 150 هزارتومن خرید مجری از اون اقا خواست به کنار استخر بیاد وسالی یک شاخه گل با دهانش به این اقا دادکارهای دیگه ای هم 3 تا دلفین مثل انداختن توپ تو تور بسکتبال انجام میدادن مربی هاشون پشتشون سوار میشدن ودلفین سواری میکردن که خیلی جالب بود با اینکه دلمون نمیومد مجبور شدیم یک ربع قبل از پایان برنامه از اونجا بیرون بیایم و طبق برنامه سوارکلاب شدیم وبه درب خروجی رسیدیم بعد هم با تاکسی به فرودگاه رفتیم اون جا چند تا از هم هتلی هامون رو دیدیم که یکشون همون خانواده ای بودن که به خاطر ترس از نرسیدن به پروازبه پارک دلفین ها نیومدن تازه از ما دیرتر هم به فرودگاه رسیده بودن که حالشون گرفته شد.
تو فرودگاه یه اقایی دیدم اومد سراغم قیافش شبیه مامورهای حراست بود کمی جا خوردم گفت می خوام شما اگه وقت دارین فرم نظرسنجی رو پر کنین بعد هم سر ساعت 9 پرواز کردیم وساعت 10/30 به تهران رسیدیم
از اونجا هم به ازادی رفتیم وسوار اتوبوس شدیم متاسفانه پروازهای مستقیم رشت به کیش از هفته قبلش کنسل شده بود که این فاصله رشت تهران باعث خستگی ادم میشه
کیش خیلی به من خوش گذشت با افراد زیادی اشنا شدم حیف 2 روز بیشتر نموندیم جزیر های تمیز وشیک وبی سروصدا خیابون های لوکس با افراد با کلاس تاکسی هاش هم تویوتا کمری وهیوندا سوناتا بودن ماشین های شخصیش که جای خود داره می خاوستم یکی از این ماشین ها رو بدون راننده اجاره کنم متاسفانه فرصت نشد قیمت اجاره 24 ساعت از 30 هزار تا 60 هزاربود که ارزشش رو داشت منم که عشق ماشین.
تصمیم گرفتم تا اخرتابستون دوباره برم کیش ولی فکر کنم با فاصله کوتاه بی مزه میشه ولی تا قبل از 23 شهریور که ماه رمضون میشه حتما با تور به یه سفر دیگه میرم البته اگه بشه مرخصی گرفت.


.

Thursday, August 9, 2007

سفرنامه کیش1

امروز ساعت صبح از سفر کیش برگشتیم از فردا بازم زندگی مزخرف روزمره شروع میشه اخه امروزم مرخصی بودم حیف چون مرخصی نداشتم بیشتر نتونستم کیش بمونم تو این سفر خواهر م همراهم بود .

جمعه صبح از شهرمون با اتوبوس به تهران رفتیم ساعت 6/30پرواز داشتیم که پرواز سر ساعت انجام شد با هواپیمایی ساها پرواز داشتیم تو فرودگاه کیش راهنمای هتل به استقبالمون اومد 2 تا خانواده دیگه هم با همین پرواز اومدن که با ما سوارمینی بوس هتل شدن.حدودساعت 9تو هتل بودیم واتقمون رو بهمون تحویل دادن بعد که وسایلمون رو که گذاشتیم تو اتاق راه افتادیم طرف بازار زیتون که نزدیک هتل بود راستی اسم هتلمون تماشا بود تا نزدیک های10/45 تو بازار زیتون بودیم بعد که بیرون اومدیم دیدیم تو میدون روبروی بازار اتش بازی خیلی قشنگی راه انداختن که منظره های جالبی تو اسمون از اتش بازی درست شده بود به محض اینکه اتش بازی تموم شد درهای سالن شهرداری که همون بغل بود باز شد ومراسم جشنواره شروع شدمجری اقای رشید پور بود شب اول مهمان برنامه حسن جوهرچی وشب دوم محمدحسین لطیفی بود خواننده هم نیما مسیحا بود شب اول ماهی صفت وشب دوم یک نفر دیگه برنامه طنز اجرا می کردجشنواره تا بالای1شب ادامه داشت بعد برنامه رفتیم هتل وخوابیدیم

صبح شنبه از بازار مروارید دیدن کردیم چون هتل برنامه بازدید از هتل داریوش ساعت 11 داشت مجبورشدیم زودبرگردیم

هتل بسیارزیبا با الهام از پرسپولیس و پاسارگاد کتیبه معروف کورش کبیرهم به صورت فرش دستبافت کنار در ورودی بودرستوران خیلی زیبایی داشت در قسمت پشت هتل که رو به دریا بود چشم انداز بسیارزیبایی با یک استخر داشت طبعا هزینه اقامت تو این هتل شیک بسیاربالاست وبستگی به این که رو به دریا هم باشه قیمت بالاتر هم میره


در راه برگشت به هتل تقریبا همه همراهان تو ورودی بازارپردیس 2 از مینی بوس هتل پیاده شدیم پاساز بزرگ و زیبایی بود تو این بازار از یه مغازه که فقط شکلات می فروخت 10هزارتومن شکلات های خوشمزه کاکائوییخرید کردم تا یاور شکمم کامل استاد بشه یکی از مغازه هایی که همیشه من رو جذب میکنه مغازه های لوازم ارایشی بهداشتی هست که اول از همه زل های مو وبعد عطروادوکلن ولوازم اصلاح هست که من رو وسوسه مسکنه طبعا از یکی از مغازه های لوازم ارایشی بازارپردیس هم خریدهایی از این دست کردم بعد هم که به هتل برگشتیم وبعداز کمی استراحت نهار خوردیم نهار روز اول مرغ بودصبحانه هم تو هتل به صورت سلف سرویس بود بعد از نهاردوباره برای استراحت به اتاقمون رفتیم

Wednesday, August 8, 2007

امروز ساعت صبح از سفر کیش برگشتیم از فردا بازم زندگی مزخرف روزمره شروع میشه اخه امروزم مرخصی بودم حیف چون مرخصی نداشتم بیشتر نتونستم کیش بمونم تو این سفر خواهر م همراهم بود .

جمعه صبح از شهرمون با اتوبوس به تهران رفتیم ساعت 6/30پرواز داشتیم که پرواز سر ساعت انجام شد با هواپیمایی ساها پرواز داشتیم تو فرودگاه کیش راهنمای هتل به استقبالمون اومد 2 تا خانواده دیگه هم با همین پرواز اومدن که با ما سوارمینی بوس هتل شدن.حدودساعت 9تو هتل بودیم واتقمون رو بهمون تحویل دادن بعد که وسایلمون رو که گذاشتیم تو اتاق راه افتادیم طرف بازار زیتون که نزدیک هتل بود راستی اسم هتلمون تماشا بود تا نزدیک های10/45 تو بازار زیتون بودیم بعد که بیرون اومدیم دیدیم تو میدون روبروی بازار اتش بازی خیلی قشنگی راه انداختن که منظره های جالبی تو اسمون از اتش بازی درست شده بود به محض اینکه اتش بازی تموم شد درهای سالن شهرداری که همون بغل بود باز شد ومراسم جشنواره شروع شدمجری اقای رشید پور بود شب اول مهمان برنامه حسن جوهرچی وشب دوم محمدحسین لطیفی بود خواننده هم نیما مسیحا بود شب اول ماهی صفت وشب دوم یک نفر دیگه برنامه طنز اجرا می کردجشنواره تا بالای1شب ادامه داشت بعد برنامه رفتیم هتل وخوابیدیم

Thursday, August 2, 2007

سفر کیش

خلاصه بعد از مدتها دل به دریا زدم ودر یک تصمیم ناگهانی بلیط تورکیش رو خریدم وروز جمعه عازم کیش هستم هر وقت میخواستم برم یا مرخصی نمیشد گرفت یا کشیک بودم یا یه گیر دیگه پیش میومد این بار هم گفتن که واکسیناسیون سرخک از15 مرداد شروع میشه ومرخصیها لغوه هرچند من تصمیمم رفتن به دبی بود روداشتم دیدم اگه دست دست کنم اخر تابستون ازگیلان هم نمیتونم خارج بشم امسال هم که ماه رمضون می خوره اواخر شهریور
به هر حال اینجا رفتن به سفرکیش رو دارم اعلام میکنم شاید مثلا بازم هواپیما سقوط کرد ومن تو هواپیما بودم!
خلاصه فردا راهی هستم ویکشنبه بر میگردم اگه حال داشته باشم یه سفرنامه مینویسم اینجا وعکس هایی که میگیرم رو اینجا میذارم پس تابعد