آبي تر از آنم که بي رنگ بميرم. از شيشه نبودم که با سنگ بميرم. من آمده بودم که تا مرز رسيدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرم. تقصير کسي نيست که اينگونه غريبم. شايد که خدا خواست که دلتنگ بميرم
بد نديدم اين مصاحبه رو بخونين تا کمي بيشتر دشمنان اثار ملي ايران رو بشناسيدمن که گريه م گرفت!!
2 comments:
اينا كه نوشته واقعيه يا طنزه؟!!!ا
سلام. مرسی از اموزشت. هر بار می یام اینجا واسه کامنت گذاشتن جونم به لبم می رسه . چرا این جوریه. راستی تصمیم گرفتم برم کتابی که گفتی رو بخرم بخونم. البته اگه امتحانا بزارن...!
Post a Comment