اغازسال 7029میترایی(اریایی)و3745زرتشتی و2566شاهنشاهی و1386خورشیدی رو به همه خوانندگان وبلاگم تبریک میگم وامیدوارم سالی سرشار از پیروزی وکامیابی داشته باشین
.
این چندروز دارم کتاب جهالت میلان کوندرارو می خونم کتابی که در مورد نوستالزی واحساسات مهاجرین صحبت می کنه یا بهتر بگم در موردنداشتن حس نوستالزیک بعضی مهاجرین نوستالزی در لغت به معنی رنج ناشی از غربت وعدم توانایی بازگشت هست موضوع رو با احساس اولیس قهرمان هومردرادیسه مقایسه می کنه بعداین معنی نوستالزی رو به حافظه تعمیم میده یعنی رنج ناشی از به خاطر نیاوردن بعضی خاطرات. این کتاب کوندرا رو نسبت به کتاب خنده وفراموشی کوندرا که پارسال خونده بودم بیشتر میپسندم کتاب جهالت بیشتر یک کتاب روانشناسانه و فلسفی هست هنوز کتاب رو تموم نکردم کتاب هویت میلان کوندرا رو هم تهیه کردم که بعد از این بخونم
.
از 28 که مرخصی گرفتم تا 4فروردین بیکارم و چند مدتی از دیدن شکل و شمایل هر چه مریض و درمانگاه هست راحتم کشیک 4 هم که 24 ساعته هست به یکی از همکارافروختم چون دیگه فرصت استراحت پیش نمیادفقط می ترسم نکنه اون همکار پشیمون بشه و بگه اون روز براش کار پیش اومده و نمی تونه بیاد.شب 29 هم یکی از همکارای پزشک ز نگ زد وچون می دونستم پشت تماس دردسر خوابیده و حتما همکاری که کشیک بوده نیومده سر کار ومن رو می خوان به عنوان مسوول درمانگاه خبر بدن من هم گوشی رو برنداشتم بعد تلفن خونه شروع به زنگ خوردن کرد که بازم جواب ندادم چه کیفی بهم داد دیگه حالم از هر چه مریض ودرمانگاه هست بهم می خوره کاش یه پول گنده ای داشتم می رفتم پی تجارت و پزشکی رو کنار می ذاشتم همیشه دلم می خواست با بقیه متفاوت باشم شاید این ارزو هم به خاطر همین متفاوت بودن باشه
!
هفته قبل فیلم مونیخ اسپیلبرگ رو دیدم فیلم جالبی بود گرچه اسپیلبرگ درظاهرمی خواست جنگ و خونریزی رو نکوهش بکنه ولی به طور غیر مستقیم به نظر من می خواسته رفتار صیهونیست ها رو توجیه کنه مثل بقیه فیلمهای استیون اسپیلبرگ اون تمایلات صیهونیستی خودش رو منکر نمی شه.این فیلم من رو به یاد فهرست شیندلر اسپیلبرگ می ندازه البته برخلاف اون اینجا از قهرمان داستانش اسطوره نمی سازه تا جایی که اخر فیلم اونر شخصیت اصلی فیلم تو حیرانی می مونه و بین درست یاغلط بودن ماموریتش معلق هست
.
شب قبل از عید هم شبکه 4 قسمتهایی از اسکندر الیور استون رو بانقد اقای عالمی وطالبزاده و یک منتقد معروف دیگه (فکرکنم معلم)نشون داد از صحبتهای اقای عالمی خیلی خوشم اومد با حرارت وبا استنادبه کتب معتبری از جمله قران/تاریخ تمدن ویل دورانتو.. فیلم رو ودرواقع الیوراستون رو نقد کردجالب بود هر بار میگفت بذارین این یک جمله رو بگم دیگه حرف نمی زنم ولی صحبتش به درازا می کشید و بار بعد باز هم با حرارت نظر می دادهنوز برنامه ان روی سکه که دوران بچگیم شبکه 2 پخش می کرد و اقای عالمی مجریش بود یادمه شاید خیلی ها دیگه این برنامه رو یادشون نیاد از این برنامه فیلمهایی مثل ده فرمان /اهنگ برنادت/هابیل وقابییل /اسپارتاکوس/باراباس و.. خیلی فیلمهای دیگه معروف سینما پخش شد این برنامه به نظرم ادامه برنامه تاریخ وانسانها بود که توسط یک گروه تهیه میشد من از اونجا اقای عالمی رو میشناختم یه جمله زیبا اون توبرنامه نقد اسکندرگفت که دلم گرفت گفت من چهل واندی سال دارم با سینما زندگی می کنم ولی با دیدن این فیلم می فهمم که سینما چقدر می تونه واقعیات تاریخی رو برای اهداف سیاسی تحریف کنه.اهنگ پایانی برنامه هم خیلی جالب بود امیدوارم بازم برنامه هایی از این دست پخش بشه.