Wednesday, March 5, 2008

احساسات نوستالزیک

امروز برای کلاس بازاموزی رفتم بیمارستان رازی.
تو کلاس مسعودنوروزی ونوذرخیرخواه هم بودن که از همکلاس های 74 دانشگاه و همکلاسی من بودن به جای تو کلاس نشستن بیشتر زمان رو تو حیاط بیمارستان بودیم واز خاطرات اون زمان صحبت میکردیم محل بخش ها ومحیط بیمارستان کلی تغییر کرده بود با یاداوری خاطرات گذشته دچار حس نوستالزیک از نوع احساس های نوستالزیک میلان کوندرا شدم کلی رفتم تو لک.چند تا از اشناهای دانشگاهی رو هم دیدم ازجمله یکی از ورودیهای 73که الان هیات علمی گروه قلب شده(البته به یمن نفوذپدرزنش )چندتایی هم به قول اصطلاحات قدیمیمون مورچه استیجر واینترن دیدیم که من رو باز هم یاد اون دوران شیرین مینداختن البته بدمم نمیومدکه بایکی دو تاشون اشنا بشم یکیشون طورعجیبی بهم نگاه میکرد شاید هخم اون من رو میشناخت!!یادش به خیر یه زمانی همه بچه ها اینجورامارا رو از من می گرفتن ولی الان من چه کار کنم!!!
هل من ناصرا ینصرنی

4 comments:

Anonymous said...

چه نوستالژیک !

Anonymous said...

Salam, khoshhalam ke bazam webeto didam, har vaght khaterateto mikhunam hese khubi behem dast mide nemidunam chera!!!
akharin bar yadame ruzi umadam ke dar morde safar dr! ahmadi nejad be shahretun neveshte budin...
Movafagh bashi bish az pish

Maryam
http://shoreless-sea.blogfa.com/

Anonymous said...

salam
khoshhalam ke dobareh minevisi.
dar posthaye paein neveshteh bodi razmi kar hasti?
alan che chizi ra tamrin mikoni????

http://wwwblogestan.blogspot.com/

Anonymous said...

بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
زجام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
سخن در پرده می گویم چو گل از پرده بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

پیشاپیش سال جدید رو خدمت شما و خانواده گرامیتان تبریک و تهنیت عرض میکنیم