سلام دوستان من تصمیم دارم تو وبلاگم شعرهای جالب ویا ترجمه جالب ازشعرها که برخورد میکنم بنویسم
جان لنون
خیال کن که نه درزیر پای ما دوزخیست نه بر بالای سر ما بهشتی خیال کن که تنها اسمان است وبساگربکوشی میتوانیچنین تصورکنیخیال کن که همه مردمان برای امروززندگی میکنندتنها برای امروزوبسخیال کن که دیگر مرزی میان کشورها نیست خیال کن چیزی نباشد که مردم ازبرای ان بجنگندخیال کن که نه مذهبی است ونه ایینی خیال کن که همه مردمان روزگار درسازش وارامش میگذرانندشاید مرا خیالباف بخوانی اما تنها من چنین خیالی درسر نمیپرورانماگربکوشی میتوانی چنین تصورکنیارزو میکنم تو هم دراین خیال به مابپیوندی خیال کن که دیگرازتنگدستی وتوانگری خبری نباشدتا ازحرص واز خبری نباشدمیدانم که میتوانی چنین تصور کنی یگانگی همه مردمان راتصور کنخیال کن همه مردم جهان برسر خوان جهان یکسان نشسته باشندبسا که مرا خیالباف بخوانیاما تنها من چنین خیالی درسر نمی پرورانمایکاش تو هم دراین خیال به ما بپیوندیوجهان یگانه ویکپارچه باشد
No comments:
Post a Comment