Thursday, January 29, 2009

۲۰ قسمت از بدن که احتیاجی به آن نداریم

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرزبه نقل از وبلاک دکتر سینوحه ( http://doctorsinohe.persianblog.ir ) ، بیست قسمت از بدن است که بر اساس نظریه تکاملی داروین، باقی مانده از اعضا اجداد انسانهاست که در بدن انسان به صورت کوچک و بدون عملکرد باقی مانده است:

۱. ارگان ومرونازال VOMERONASAL ORGAN:

یا ارگان جاکوبسون که حفره ای است در پل های بینی دو سمت با گیرنده های شیمیایی که در انسان عملکردی ندارند. در جانوران پست تر وظیفه درک ماده شیمیایی فرومون رو بر عهده دارند .

۲. عضلات خارجی گوش:

۳ عضله هستند که در بخش خارجی گوش واقع شده اند و در سایر حیوانات نظیر خرگوشها و سگها، وظیفه حرکت مستقلانه گوش از سر را بر عهده دارند. اما انسانها هنوز دارای آن هستند و توسط این عضلات است که بعضی از افراد می‌توانند گوششان را تکان دهند

۳. دندان عقل:

در انسانهای اولیه که مقادیر زیادی از گیاهان رو جهت به دست آوردن انرژی مصرف می‌کردند داشتن یک جفت اضافه دندان آسیا در هر فک مفید به نظر می‌رسید اما در انسانهای امروزی که انواعی از غذاها را مصرف می‌کند، زیاد ضروری به نظر نمی‌آید

۴. دنده گردنی:

حدود یک درصد از مردم یک جفت دنده اضافی در بالای دندهای خود (در بخش گردن) دارند که به نظر می‌رسد باقی‌مانده از اجداد خزنده ما باشد. این دنده می‌تواند در این افراد مشکلات عروقی یا عصبی ایجاد کند

۵. پلک سوم:

در اکثر پرندگان و پستانداران یک لایه محافظ به عنوان پلک سوم بر روی چشمشان وجود دارد که وظیفه حفاظت از چشم و خروج شن ریزه و گرد و غبار را از چشم بر عهده دارد. باقی مانده این پلک در انسان به صورت یک چین نازک در گوشه داخلی چشم وجود دارد.

۶. تکمه یا نقطه داروین:

اگر لبه خارجی لاله گوش خود رو لمس کنید به یک برجستگی بر‌می‌خورید که به نام دکمه داروین مشهور است. در حیواناتی نظیر خرگوش این تکمه در انتهای گوشها قرار دارد و وظیفه فوکوس صداهای دور را روی گوش بر عهده دارد.

۷. عضله زیر ترقوه:

عضله کوچکی که در زیر شانه قرار دارد و از دنده اول به ترقوه کشیده شده است و در صورتی برای انسان مفید بود که هنوز بر روی ۴ پا راه می‌رفت. البته بعضی از مردم این عضله را ندارند و بعضی نیز یک جفت از آن را دارند.

۸. عضله پالماریس (خیاطه):

عضله بلند و نازکی که از زانو به کمر کشیده شده و ۸۹ درصد مردم دارای این عضله هستند. این عضله در جانوران پست تر در آویزان شدن و بالا رفتن از درخت بسیار مهم است. جراحان معمولا این عضله رو در جراحی های ترمیمی عضلات برداشته و از آن استفاده می‌کنند.

۹. نوک پستا‌ن در مردان:

مجاری شیری قبل از اینکه هورمون جنسی مردانه (تستوسترون) در جنین باعث ایجاد صفات مربوط به جنس مذکر بشود به وجود می‌آیند. مردان دارای بافت پستا‌نی هستند اما عملا استفاده‌ای از آنها نمی‌کنند.

۱۰. عضلات صاف کننده مو:

در بسیاری از جانوران این عضلات که در قاعده موهای بدن واقع شده اند وظیفه سیخ کردن موهای جانور را در هنگام بروز خطر دارند تا جانور بتواند از آن به عنوان ترساندن مهاجم استفاده کند.

۱۱. زائده آپاندیس: یک لوله عضلانی باریک در روده بزرگ که در به نظر می‌رسد باقی مانده بخش از روده جانوران باشد که وظیفه هضم سلولز غذا (گیاهان) را بر عهده داشته باشد. اما در انسان بیشتر حاوی گلبول های سفید و غدد لنفاوی است.

۱۲. موهای بدن: ابروها در جلوگیری از ورود عرق به چشم ها و موها در آقایان در انتخاب جنس‌ی نقش دارند. اما به نظر می‌رسد اکثر موها در بدن نقش موثری را ایفا نمی‌کنند

۱۳. دنده سیزدهم: در شامپانزه ها و گوریل ها ۱۳ جفت دنده وجود دارد در حالی که در انسانها ۱۲ جفت. اما ۸ درصد از مردم دارای جفت دنده سیزدهم هستند که به نظر نمی‌رسد عملکردی را در آنها ایفا کند

۱۴.عضله کف پایی: به نظر می‌رسد در جانوران پست تر وظیفه چنگ شدن و قلاب شدن پاها به شاخه ها را بر عهده داشته است . اما در انسان به نظر می‌رسد فقط کمی کف پا را به پایین خم می‌کند. در ۹ درصد مردم این عضله وجود ندارد

۱۵. رحم مردانه: باقی مانده از ارگان تناسلی زنانه که از غده پروستات مرد آویزان است

۱۶. انگشت پنجم پا: در پریماتها و پستانداران پست تر انگشتان پا وظیفه چنگ زدن و آویزان شدن از شاخه ها را بر عهده داشته اند.. اما انسانها احتیاج به انگشتان بزرگ پا دارند تا بتواندد با آنها ایستاده راه رفته و تعادل خود را حفظ کنند. لذا به نظر می‌رسد انگشت پنجم یا کوچکترین انگشت پا نقش اصلی در این مورد ایفا نکند.

۱۷. وازدفران (لوله منی) زنان: ارگان تکامل نیافته مردانه که انتهای در کنار تخمدانها قرار دارد. فاقد عملکرد است

۱۸. عضله هرمی (پیرامیدال) : حدود ۲۰ درصد افراد این عضله مثلثی، کوچک و شبیه کیسه را که در استخوان شرمگاهی (پوبیس) است ندارند. به نظر می‌رسد این عضله باقی مانده‌ای از کیسه در جانوران کیسه دار باشد.

۱۹. استخوان دنبالچه (کوکسیس): مجموعه چند مهره به هم جوش خورده کوچک که درا نتهای ستون مهره ها واقع شده و در پستانداران دیگر وظیفه حفظ تعادل و ارتباط را بر عهده دارد. اما در انسان نقشی را بر عهده ندارد.

۲۰. سینوسهای اطراف بینی: به نظر می‌رسد در انسانها نخستین این سینوسها سرشار از مخاط بویایی بوده تا به این ترتیب حس بویایی آنها را تقویت کرده و آنها را از خطرات حفظ کند. اما نقش انها در انسان امروزی به شکل دهی به صورت، گرم کردن هوای ورودی به ریه ها و سبکتر شدن سر کمک می‌کند. التهاب این سینوسها باعث سینوزیت می‌شود.

داروخانه خداوند

حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.


گردو شبیه مغز انسان میمونه .نیم کره راست و نیم کره چپ.قسمت بالای مغز و پایین مغز.حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد.در حال حاضر میدانیم که گردو ۳۶ مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.


تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین ..درسته ..شبیه کلیه انسان هستش ..تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره


ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد.استخوانها تشکیل شده از ۲۳٪ سدیم و کرقس هم ۲۳٪ سدیم داره.چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه


آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم درخانمها بسیار موثر میباشد. امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند.جالبه که بدونید ۹ ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه..


انجیر پر از دونه هستش باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.


Sweet potatoes (سیب زمینی استامبولی) شبیه لوزلمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود.


زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند


کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است


پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد. امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست. و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگرد


Wednesday, January 21, 2009

کرگدن ها هم عاشق می شوند...


پرنده گفت:این که امکان ندارد.همه قلب دارند.
کرگدن گفت:کو؟کجاست من که قلب خود را نمی بینم.
پرنده گفت:خوب چون از قلبت استفاده نمی کنی,قلبت را نمی بینی.ولی من مطمئنم که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری.
کرگدن گفت:نه.من قلب نازک ندارم.من حتما یک قلب کلفت دارم.
پرنده گفت:نه,تو حتما یک قلب نازک داری چون به جای اینکه پرنده را بترسانی,به جای اینکه لگدش کنی,به جای اینکه دهن گشاد و گنده ات را باز کنی و اورا بخوری,داری با او حرف می زنی.
کرگدن گفت:خوب این یعنی چه؟
پرنده گفت:وقتی کرگدن پوست کلفت یک قلب نازک دارد یعنی چه؟یعنی اینکه میتواند عاشق شود.
کرگدن گفت :اینکه می گویی یعنی چه؟
پرنده گفت:یعنی......بگذار روی پوست کلفت قشنگت بنشینم.....
کرگدن چیزی نگفت.یعنی داشت دنبال یک جمله ی مناسب میگشت.فکر کرد بهتر است همان اولین جمله اش را بگوید.
اما پرنده پشت کرگدن نشسته بود و داشت پشتش را می خاراند.
کرگدن احساس کرد چقدر خوشش می آید.اما نمی دانست از چی خوشش می آید.
کرگدن گفت:اسم این دوست داشتن است؟اسم اینکه من دلم می خواهد تو روی پشت من بمانی و مزاحم های کوچولوی پشتم را بخوری؟
پرنده گفت:نه.اسم این نیاز است.من دارم به تو کمک می کنم و تو از اینکه نیازت برطرف می شود احساس خوبی داری.یعنی احساس رضایت داری.اما دوست داشتن از این مهمتر است.
کرگدن نفهمید که پرنده چه می گوید.
روزها گذشت,روزها و ماهها وپرنده هر روز می آمد و پشت کرگدن می نشست و هر روز پشتش را می خاراندو کرگدن هرروز احساس خوبی داشت.
یک روز کرگدن به پرنده گفت:به نظر تو این موضوع که کرگدنی از اینکه پرنده ای پشتش را می خاراند احساس خوبی داشته باشد برای یک کرگدن کافی است؟
پرنده گفت:نه کافی نیست.
کرگدن گفت:درست است کافی نیست.چون من حس می کنم چیز های دیگری هم دوست دارم.راستش من بیشتر دوست دارم تو را تماشا کنم.
پرنده چرخی زد و پرواز کردو چرخی زد و آواز خواند.جلوی چشم های کرگدن.
کرگدن تماشا کرد.اما سیر نشد.کرگدن می خاست همین طور تماشا کند.با خودش گفت:این پرنده قشنگ ترین پرنده ی دنیا و او خوشبخت ترین کرگدن دنیا روی زمین است.وقتی کرگدن به اینجا رسید احساس کرد یک چیز نازک از چشمش افتاد.
کرگدن ترسید و گفت:پرنده...پرنده ی عزیزم من قلبم را دیدم.همان قلب نازکی را که می گفتی.اما قلبم از چشمم افتاد.حالا چه کنم؟
پرنده برگشت و اشک های کرگدن را دید.آمد و روی سر او نشست و گفت:غصه نخور دوست عزیز تو یک عالم از این قلیهای نازک داری.
کرگدن گفت:راستی انکه کرگدنی دوست دارد پرنده ای را تماشا کند و وقتی تماشایش می کند قلبش از چشمانش می اتد یعنی چه؟
پرنده گفت: یعنی کرگدن ها هم عاشق می شوند.
کرگدن گفت: عاشق یعنی چه؟
پرنده گفت:یعنی کسی که قلبش از چشمش می چکد.
کرگدن باز هم منظور پرنده را نفهمید.اما دوست داشت پرنده باز هم حرف بزند,باز پرواز کند و او باز تماشایش کند وباز قلبش از چشمش بیفتد.
کرگدن فکر کرد اگر قلبش همین طور از چشمش بریزد یک روز تمام می شود.
آن وقت لبخند زد و با خودش گفت:من که اصلا قلب نداشتم.حالا که پرنده به من قلب داد چه اشکال دارد بگذار قلبم برای او بریزد.

Friday, January 16, 2009

آموزنده

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد. هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی. آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

ویژگیهای منحصر به فرد تهران .........


در هفته گذشته اعلام شد که تهران یکی از ده شهر نامطلوب جهان برای سکونت
شناخته شد. اما تهران جذابیت های منحصر بفردی هم دارد که در هیچ جای دنیا
نظیر ندارد:

تهران تنها شهری است که در آن می توانید وسط خیابانهای آن نماز
بخوانید، وسط پارک شام بخورید، در رستوران به دیدن مانکن های لباس های
مدل جدید بروید، در تاکسی نظرات سیاسی تان را بگویید، در کوه برقصید، اما
برای ملاقات با نامزدتان باید به یک خانه خلوت بروید.

تهران تنها شهری است که در آن دو نفر روی دوچرخه می نشینند، چهار نفر
روی موتورسیکلت می نشینند، شش نفر توی ماشین می نشینند، ۲۵ نفر توی مینی
بوس می نشینند و ۶۰ نفر سوار اتوبوس می شوند.

تهران تنها شهری است در دنیا که پیاده ها حتما از وسط خیابان رد می
شوند، اتومبیل ها حتما روی خط عابر پیاده توقف می کنند و موتورسیکلت ها
حتما از پیاده رو عبور می کنند..

تهران تنها شهر دنیاست که در آن همیشه همه چراغ ها قرمز است، اما هر
کس دوست داشت از آن عبور می کند.

در تهران از همه جای ماشین ها صدا در می آید، جز از ضبط صوت آن.

در تهران هیچ جای زنها معلوم نیست، با این وجود مردها به همه جاهایی
که دیده نمی شود نگاه می کنند.



همه در خیابان ها و پارک ها با صدای بلند با هم حرف می زنند، جز
سخنرانان که حق حرف زدن ندارند.

تهران تنها شهری است در دنیا که همه صحنه های فیلمهای بزن بزن را در
خیابان های شهر می توانید ببینید، اما تماشای این فیلمها در سینما ممنوع
است.

مردم وقتی سوار تاکسی می شوند طرفدار براندازی هستند، وقتی به مهمانی
می روند اصلاح طلب می شوند و وقتی راه پیمایی می کنند محافظه کارند و
وقتی سوار موتورسیکلت می شوند راست افراطی می شوند.

رانندگی در تهران مثل سیاست ایران است، هرکسی هر کاری دلش بخواهد می
کند، اما همه چیز به کندی پیش می رود.

ماشین ها در کوچه های تنگ با سرعت ۷۰ کیلومتر حرکت می کنند، در
خیابانها با سرعت ۲۰ کیلومتر حرکت می کنند و در بزرگراهها پارک می کنند
تا راه باز شود.

در شمال شهر تهران مردم در سال ۲۰۰۸ میلادی زندگی می کنند و در جنوب
شهر در سال ۷۰ هجری قمری.

Friday, January 2, 2009

ازدواج در ضرب‌المثل‌های جهان

١-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی) ٢ - مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی ) ۳- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی ) ۴- زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی ) ٥- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی ) ٦- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی ) ٧- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی ) ٨ - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی ) ٩- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی) ١٠ -داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی ) ١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی ) ١٢- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی ) ١٣- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی ) ١٤- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی ) ١٥- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی) ١٦- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی ) ١٧- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر) ١٨- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی ) ١٩- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی ) ٢٠- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط ) ٢١- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز ) ٢٢- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند ) ٢٣- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون ) ٢٤- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی) ٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك ) ٢٦- با زنی ازدواج كنید كه اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون) ٢٧- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت) ٢٨- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " كر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس ) ٢٩- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( كریستین ) ٣٠- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز ) ٣١- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین ) ٣٢- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك ) ٣٣- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد) ٣٤- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی ) ٣۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن ) ٣٦- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس) ٣٧- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك ) ٣٨- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر) ٣٩- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر) ٤٠- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس) ٤١- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور ) ٤٢- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط) ٤٣- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی ) ٤٤- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر) ٤٥- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی) ٤٦- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر) ٤٧- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون ) ٤٨- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد) ٤٩- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو) ٥٠- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی ) ٥١ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی) ٥٢ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی ) ٥٣ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر ) ٥٤ – دوام ازدواج یك قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی ) ٥٥ – ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت ) ٥٦ – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی ) ٥٧ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین ) ٥٨ – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر ) ٥٩ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )

و خدا خر را آفرید....

و به او گفت: و تو یک خر خواهی بود. و مثل یک خر کار خواهی کرد و بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سرمی رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد.
خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم. و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد.
و خدا سگ را آفریدو به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود.سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی سگ را برآورد.
و خدا میمون را آفریدو به او گفت: تو یک میمون خواهی بود. از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.
و سرانجام خداوند انسان را آفریدو به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.انسان گفت: سرورم! من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خرنخواست زندگی کند و آن پانزده سالی که سگ نخواست زندگی کند و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد.
و از آن زمان تا کنونانسان بیست سال مثل انسان زندگی می کند.....و پس از آن، سی سال مثل خر زندگی می کند، ازدواج می کند و مثل خر کار می کند و مثل خر بار می برد...و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد.و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند، از خانه این پسر به خانه آن دختر می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند.
و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست.